هدف رشد از دیدگاه اسلام (بخش اول)
از دیدگاه اسلام؛ رشد معنای ارزشی و اخلاقی عمیق و گسترده ای دارد. از همین رو برای آن اهدافی تعیین شده است که در این نوشتار به برخی از این اهداف می پردازیم. با ما همراه باشید.
چکیده: از دیدگاه اسلام؛ رشد معنای ارزشی و اخلاقی عمیق و گسترده ای دارد. از همین رو برای آن اهدافی تعیین شده است که در این نوشتار به برخی از این اهداف می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1011 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1011 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
هدف رشد از دیدگاه اسلام
از دیدگاه اسلام، رشد معنای ارزشی و اخلاقی عمیق و گسترده ای دارد؛ این کلمه در متون اسلامی به معنای هدایت، نجات، صلاح، کمال، یافتن راه و جاده مستقیم آمده است.
مقابل کلمه رشد، واژه «غی» است که به معنای گمراهی، انحراف و بیرون افتادن از جاده است. قرآن در آیات مختلفی رشد و غی را در مقابل یکدیگر به کار برده است:
در (پذیرفتن) دین اکراه (و اجبار) نیست؛ راه رشد و راه غی (بر همه کس) روشن گردیده است.[1] متکبران آنانند که اگر راه رشد را ببینند، آن را به عنوان راه انتخاب نمی کنند، ولی اگر راه گمراهی (غی) را ببینند، آن را انتخاب می کنند (و پیش می گیرند).[2]
بنابراین، از دیدگاه اسلام رشد در تعالی انسان جایگاهی والا و ارزشمند دارد و انسان در مسیر تعالی و کمال خویش می تواند به آن دست یابد؛ البته هرکس آسان به این جایگاه و مقام بلند نمی رسد.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هنگامی که خداوند خیر کسی را بخواهد، او را در دین فقیه و آگاه می سازد (به او فهم دین می دهد) و رشدش را به او الهام می کند.[3]
بنابراین می توان گفت که رشد و تربیت از دیدگاه اسلام، رشد و تربیت اخلاقی است و هدف اسلام این است که انسان را به جایگاه اخلاقی و ارزشی او برساند.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: من برای تمام و کامل کردن مکارم اخلاق به پیغمبری مبعوث شدم.[4]
رشد اخلاقی از دیدگاه اسلام
نخست باید پرسید که معنای اخلاقی بودن یک عمل چیست؟ فرق کار اخلاقی با کارهای دیگر این است که کار اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و انسان برای آن، ارزش خاصی قائل است؛ این ارزش با مقیاسهای مادی قابل سنجش نیست و در آنها نوعی قداست و ارزش وجود دارد و برخلاف افعال غریزی و طبیعی، از روی طبع و غریزه انجام نمی گیرد. می توان گفت که فعل اخلاقی دارای شرایط زیر است:
١. جزو کارهای طبیعی و عادی نیست.
۲. با اختیار و انتخاب برگزیده می شود.
3. مبتنی بر غریزه است و انسان عاقل آن را انجام می دهد.
امام سجاد (علیه السلام) در دعای مکارم الاخلاق خود، نمونه ای از کارهای اخلاقی را چنین معرفی می کند:
خدایا مرا به زینت صالحان بیارای و لباس پرهیزکاران بر من بپوشان با گستردن عدل و داد، فرونشاندن خشم، خاموش کردن آتش دشمنی، به هم پیوستن پراکندگان (الفت دادن دلهای از هم رنجیده)، اصلاح فسادی که بین مردم است، فاش کردن خیر ونیکی، پنهان کردن عیب و زشتی، نرم خویی، فروتنی، رفتار نیک، وقار و سنگینی، خوشخویی با مردم، پیشی گرفتن در نیکیها، برگزیدن احسان و نیکی بدون انتظار پاداش، سرزنش نکردن دیگران، نیکی کردن به کسی که مستحق نیست و... .[5]
ویژگیهای افعال اخلاقی. از دیدگاه اسلام در اعمال و افعال اخلاقی، عوامل و عناصر مشخصی نقش دارد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
مقابل کلمه رشد، واژه «غی» است که به معنای گمراهی، انحراف و بیرون افتادن از جاده است. قرآن در آیات مختلفی رشد و غی را در مقابل یکدیگر به کار برده است:
در (پذیرفتن) دین اکراه (و اجبار) نیست؛ راه رشد و راه غی (بر همه کس) روشن گردیده است.[1] متکبران آنانند که اگر راه رشد را ببینند، آن را به عنوان راه انتخاب نمی کنند، ولی اگر راه گمراهی (غی) را ببینند، آن را انتخاب می کنند (و پیش می گیرند).[2]
بنابراین، از دیدگاه اسلام رشد در تعالی انسان جایگاهی والا و ارزشمند دارد و انسان در مسیر تعالی و کمال خویش می تواند به آن دست یابد؛ البته هرکس آسان به این جایگاه و مقام بلند نمی رسد.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هنگامی که خداوند خیر کسی را بخواهد، او را در دین فقیه و آگاه می سازد (به او فهم دین می دهد) و رشدش را به او الهام می کند.[3]
بنابراین می توان گفت که رشد و تربیت از دیدگاه اسلام، رشد و تربیت اخلاقی است و هدف اسلام این است که انسان را به جایگاه اخلاقی و ارزشی او برساند.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: من برای تمام و کامل کردن مکارم اخلاق به پیغمبری مبعوث شدم.[4]
رشد اخلاقی از دیدگاه اسلام
نخست باید پرسید که معنای اخلاقی بودن یک عمل چیست؟ فرق کار اخلاقی با کارهای دیگر این است که کار اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و انسان برای آن، ارزش خاصی قائل است؛ این ارزش با مقیاسهای مادی قابل سنجش نیست و در آنها نوعی قداست و ارزش وجود دارد و برخلاف افعال غریزی و طبیعی، از روی طبع و غریزه انجام نمی گیرد. می توان گفت که فعل اخلاقی دارای شرایط زیر است:
١. جزو کارهای طبیعی و عادی نیست.
۲. با اختیار و انتخاب برگزیده می شود.
3. مبتنی بر غریزه است و انسان عاقل آن را انجام می دهد.
امام سجاد (علیه السلام) در دعای مکارم الاخلاق خود، نمونه ای از کارهای اخلاقی را چنین معرفی می کند:
خدایا مرا به زینت صالحان بیارای و لباس پرهیزکاران بر من بپوشان با گستردن عدل و داد، فرونشاندن خشم، خاموش کردن آتش دشمنی، به هم پیوستن پراکندگان (الفت دادن دلهای از هم رنجیده)، اصلاح فسادی که بین مردم است، فاش کردن خیر ونیکی، پنهان کردن عیب و زشتی، نرم خویی، فروتنی، رفتار نیک، وقار و سنگینی، خوشخویی با مردم، پیشی گرفتن در نیکیها، برگزیدن احسان و نیکی بدون انتظار پاداش، سرزنش نکردن دیگران، نیکی کردن به کسی که مستحق نیست و... .[5]
ویژگیهای افعال اخلاقی. از دیدگاه اسلام در اعمال و افعال اخلاقی، عوامل و عناصر مشخصی نقش دارد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
١. نیت در کارهای اخلاقی.
اساس افعال اخلاقی و عبادی در اسلام نیت است و کار با ارزش آن است که از روی نیت، قصد و توجه و آگاهی انجام شود.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هیچ عملی جز با نیت (ارزشمند) نیست.[6]
از دیدگاه اسلام، نیت در هر عملی دو رکن دارد: اول اینکه کار باید از روی توجه و التفات انجام گیرد، نه از روی عادت؛ دوم اینکه انگیزه عمل از روی اخلاق باشد؛ یعنی انسان در هر عملی، بداند چه کار می کند و این کار را برای چه هدفی انجام می دهد؛ به همین دلیل اهمیت نیت حتی از خود عمل بیشتر است؛ یعنی نیت خیر بر عمل خیر و نیت شر بر عمل شر مقدم است.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و نیت کار از عمل او بدتر است؛ چرا که هرکس بر طبق نیت خود عمل می کند.[7]
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هیچ عملی جز با نیت (ارزشمند) نیست.[6]
از دیدگاه اسلام، نیت در هر عملی دو رکن دارد: اول اینکه کار باید از روی توجه و التفات انجام گیرد، نه از روی عادت؛ دوم اینکه انگیزه عمل از روی اخلاق باشد؛ یعنی انسان در هر عملی، بداند چه کار می کند و این کار را برای چه هدفی انجام می دهد؛ به همین دلیل اهمیت نیت حتی از خود عمل بیشتر است؛ یعنی نیت خیر بر عمل خیر و نیت شر بر عمل شر مقدم است.
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و نیت کار از عمل او بدتر است؛ چرا که هرکس بر طبق نیت خود عمل می کند.[7]
٢. نقش خودکنترلی در افعال اخلاقی
از دیدگاه اسلام، چون هر انسانی توانایی اختیار و تصمیم گیری دارد و مبنای رفتار وی نیز اراده و اختیار اوست و با توجه به اینکه در درون هرکس وسیله شناخت درست از غلط قرار داده شده است، هر فرد باید مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرد؛ بنابراین هر کس در مقابل اعمال خوب و بد خویش مسئول است. انسان در حفظ و کنترل خویش چنان مسئولیتی دارد که خطا و گمراهی دیگران نیز نمی تواند دلیلی بر خطا و نادرستی عمل او به شمار آید.
قرآن می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، بر شما باد به (مواظبت) خودتان که (گمراهی) گمراهان به شما زیان نمی زند، هرگاه هدایت یافته باشید.[8]
بنابراین، اسلام در برنامه رشد و تربیت اخلاقی به اینکه فرد خود را کنترل کند اهمیت زیادی می دهد و برای مراقبت از خویش سفارشها و تأکیدهای بسیاری می کند. اسلام معتقد است تا ویژگی مراقبت از نفس و خودکنترلی در انسان تقویت نشود و مورد توجه قرار نگیرد، تربیتها و سفارشهای محیط نیز نمی تواند موثر باشد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: کسی که از خود، برای خویش واعظی قرار نداده باشد (خود واعظ خویش نباشد) موعظه های دیگران برای او فایده ای نخواهد داشت.[9]
در اینجا دو نکته قابل ذکر است؛ اول آنکه از دیدگاه اسلام امکان بروز خودکنترلی و مسئولیت پذیری به طور مستقیم، از دوران بلوغ و سن تکلیف به وجود می آید. بدیهی است تا قبل از این مرحله، عوامل محیطی و تربیتی نقش حساستری بر عهده دارند؛ ولی باید اساس و محور تربیت محیط نیز همین اصل باشد و محیط باید مقدمات این ویژگی پسندیده را در انسان فراهم آورد؛ دوم آنکه مسئولیت پذیری و بر عهده گرفتن مسئولیت امر نامحدود و نامعینی نیست، بلکه هرکس به اندازه توانایی و استعدادی که دارد، عهده دار تکلیف و مسئولیت است.[10]
قرآن می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، بر شما باد به (مواظبت) خودتان که (گمراهی) گمراهان به شما زیان نمی زند، هرگاه هدایت یافته باشید.[8]
بنابراین، اسلام در برنامه رشد و تربیت اخلاقی به اینکه فرد خود را کنترل کند اهمیت زیادی می دهد و برای مراقبت از خویش سفارشها و تأکیدهای بسیاری می کند. اسلام معتقد است تا ویژگی مراقبت از نفس و خودکنترلی در انسان تقویت نشود و مورد توجه قرار نگیرد، تربیتها و سفارشهای محیط نیز نمی تواند موثر باشد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: کسی که از خود، برای خویش واعظی قرار نداده باشد (خود واعظ خویش نباشد) موعظه های دیگران برای او فایده ای نخواهد داشت.[9]
در اینجا دو نکته قابل ذکر است؛ اول آنکه از دیدگاه اسلام امکان بروز خودکنترلی و مسئولیت پذیری به طور مستقیم، از دوران بلوغ و سن تکلیف به وجود می آید. بدیهی است تا قبل از این مرحله، عوامل محیطی و تربیتی نقش حساستری بر عهده دارند؛ ولی باید اساس و محور تربیت محیط نیز همین اصل باشد و محیط باید مقدمات این ویژگی پسندیده را در انسان فراهم آورد؛ دوم آنکه مسئولیت پذیری و بر عهده گرفتن مسئولیت امر نامحدود و نامعینی نیست، بلکه هرکس به اندازه توانایی و استعدادی که دارد، عهده دار تکلیف و مسئولیت است.[10]
پی نوشت:
[1] . بقره، ۲۵۶.
[2] . اعراف، ۱۴۶.
[3] . من یرد الله به خیرا یفقهه فی الدین و یلهمه رشده.
[4] . . نهج الفصاحه، ص ۱۹۱.
[5] . صحیفه سجادیه فیض الاسلام، دعای مکارم الاخلاق، ص ۱۳۳.
[6] . کلینی، ج ۱، ص ۷۰.
[7] . همو، ج ۳، ص ۱۲۴.
[8] . مائده، ۱۰۵.
[9] . من لم یجعل له من نفسه واعظا فإن مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئا.
منبع: کتاب «روانشناسی رشد»
نویسنده: دکتر سوسن سیف و دیگران
نویسنده: دکتر سوسن سیف و دیگران
بیشتر بخوانید:
عوامل موثر در رشد از دیدگاه اسلام (بخش اول)
عوامل موثر در رشد از دیدگاه اسلام (بخش دوم)
مراحل رشد از دیدگاه اسلام (بخش اول)
مراحل رشد در کودکان
مراحل رشد کودک
سن و مراحل رشد کودک
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}